خدایا

 

می توانم چند لحظه با تو خلوت کنم؟؟؟

 

قول می دهم بیشتر از چند لحظه وقتت را نگیرم گوشت را جلو بیاور....

 بیا نزدیک تر...

من خسته ام...

 میشنوی؟؟؟

 

 



 


 

این روزها خیلی خسته ام...

این روزها با سختی های بسیاری دست به گریبانم...

این روزها مثل تکه چوبی روی آب خودم را بر روی دریای زندگی با همه تلاطماتش رها کرده ام و آنها هرچه می خواهند می کنند 

این روزها آغوش گرم خدای مهربانم را می خواهم

این روزها دستان پرمهر خدایم را می خواهم تا اشکهایم را بزداید

این روزها فقط به خدای خوبم نگاه می کنم

منتظر دستان مهربانش هستم که دستم را بگیرد

منتظرم تا مرا به آنجا که باید هدایت کند

و البته تا رسیدن به آنجا مراقبم باشد

خدایا این روزها فقط و فقط تو را می خواهم

می خواهمت، می خواهمت ....

 



 


 

آتشي نمى سوزاند "ابراهيم" را ،

و دريايى غرق نمي کند "موسى" را ؛

کودکي، مادرش او را به دست موجهاى "نيل" مي سپارد ،

تا برسد به خانه ي فرعونِ تشنه به خونَش ؛

ديگري را برادرانش به چاه مى اندازند ،

سر از خانه ي عزيز مصر درمي آورد !

مکر زليخا زندانيش مي کند ،

اما عاقبت بر تخت ملک مي نشيند...

از اين "قِصَص" قرآنى هنوز هم نياموختي؟!

که اگر همه ي عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ،

و خدا نخواهد ؛

نمي توانند ...

او که يگانه تکيه گاه من و توست !

پس ؛

 

 

 

به "تدبيرش" اعتماد کن ،

به "حکمتش" دل بسپار ،

به او "توکل" کن ؛

و به سمت او "قدمي بردار" ،

تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشيني...

 

 



 

 

خدایا از این دنیا خسته شده ام

 

از این نا مهربانی ها خسته شده ام

 

هر شب چشمانم خیس است

 

هر شب در خواب دعا میکنم.خدایا مرا در خواب بمیران تا در هنگام مرگ

 

چشمانم دنیا را نبیند تا که مردنم را کس نفهمد...کس نبیند...

 

برای نجاتم تلاشی نباشد...



ادامه مطلب

 

هر روز
شیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می كند
هی با شماره های غلط ، زنگ می زند،‏
آن وقت من اشتباه می كنم و او
با اشتباه های دلم حال می كند

 

...



ادامه مطلب

 

گفتگو باخدا

 

خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه كنی؟

پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید.

خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است... چه سؤالاتی در ذهن داری كه دوست داری از من بپرسی؟

من سؤال كردم: چه چیزی در آدم ها شما را بیشتر متعجب می‌كند؟

خدا جواب داد....

.

.

.

خدا لبخندی زد و گفت: فقط اینكه بدانند من اینجا هستم، همیشه 

 

 



ادامه مطلب
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد